سرقت دستمال توالت ممکن است یک نمایش استهزاآمیز باشد اما برای کارآفرین موضوع بسیار جدی بود. در شرایطی که وی نمیتوانست دستمال توالت را در انبار کارخانهاش ذخیره کند، مشمول تنبیه اتحادیه کارخانهداران میشد و کارخانه برای مدت طولانی به جزای سنگینی دچار میشد. زیرا اگر کارخانهای از این دستور اتحادیه تمرد کند کارخانه به سود دولت سوسیالیستی مادورو ضبط میشود. پس کارخانهدار تصمیم میگیرد به بازار سیاه روی بیاورد، جایی که وی توانست در ظاهر یک راهحل مناسب پیدا کند: یک دلال میتوانست برای چند ماه برای وی دستمال توالت فراهم کند. (مجله آتلانتیک قصد ندارد نام این کارآفرین را بیان کند مبادا دولت ونزوئلا علیه او اقدامات حقوقی بیشتری دست و پا کند.)
قیمت دستمالهای توالت بالا و سرگیجهآور بود اما چاره دیگری هم نداشت، زیرا حیات کارخانهاش به خطر افتاده بود. اما مشکل باز هم حل نشد. پیش از اینکه دلال بتواند دستمال توالت را به کارخانه برساند، پلیس به کارخانه وی رسیده و همه جا را برای پیدا کردن دستمال توالت زیر و رو کرده بود.
دستگیری بهخاطر دستمال توالت؛ آنها گفتند که این کارآفرین در جبهه آمریکا قرار دارد و علیه ونزوئلا جنگ اقتصادی به راه انداخته است. این همان ترجیعبند این روزهای مادورو است که مصیبتهای اقتصادی این کشور را به گردن ایالات متحده انداخته است. کارآفرین و سه نفر از مدیران ردهبالای کارخانه وی حالا تحت تعقیب کیفری قرار گرفته و در آستانه زندانی شدن هستند. همه اینها بهخاطر دستمال توالت رقم خورده است. کارآفرین یکی از قربانیانی است که پشت داستان هجوگونه «دستمال توالت در ونزوئلا یافت نمیشود» است و این داستان بارها کلیک خورده و با استقبال روبهرو شده است. اما اگر ونزوئلاییها نویسندگان این داستان را دوست دارند و به آن میخندند، برای کارآفرین اصلا خندهدار نیست و به نظر وی کشور به سمت قهقرا در حال حرکت است. آزمایش «سوسیالیسم قرن بیستم» که یادگاری از هوگو چاوز، رئیسجمهوری سابق و قهرمان مردم فقیر این کشور است در حال حاضر توسط میراثخوار وی شکست سنگینی خورده است. اگر چاوز به دنبال تقسیم ثروت ملی بین فقرا بود، جهان شاهد این است که ونزوئلا به سمت فاجعه در حرکت است.
آناتومی یک سقوط
کشورهای در حال توسعه، مانند نوجوانها، مستعد حوادث هستند. انتظار میرود که ونزوئلا با سقوط اقتصادی یا بحران سیاسی و در نهایت با هر دوی آنها روبهرو شود. اخباری که از ونزوئلا به بیرون درز میکند، بهویژه درخصوص کمبود کالاهای اساسی، کشور را مستعد شورش کرده است. در ونزوئلا در هفته تنها دو روز کاری وجود دارد، به این بهانه که بتوانند از عهده کمبود برق برآیند، مدارس تعطیل میشوند تا قناعت بیشتری کنند. اما اینها میتواند اشتباه باشد. اتفاقاتی که برای ونزوئلا در حال رخ دادن است پیامدی جز سقوط در پی ندارد. در دو سال گذشته اتفاقاتی در ونزوئلا به وقوع پیوسته که تنها ممکن است برای کشورهایی رخ بدهد که درگیر جنگ هستند. میزان مرگومیر به طرز سرسامآوری بالا رفته است، خدمات عمومی یکی پس از دیگری در حال فروپاشی است، تورم سه رقمی شده است، بیش از ۷۰ درصد مردم در فقر مطلق به سر میبرند، جرم و جنایت افزایش یافته و به نظر میرسد دیگر قابل کنترل نیست، خریداران برای دریافت کالاهای اساسی باید در صفهای طولانی برای ساعتهای مدیدی منتظر بمانند، آمار مرگومیر کودکان ونزوئلایی به دلیل کمبود داروهای اساسی در این کشور بالا رفته و افراد مسن نیز به همین دلیل با بیماریهای صعبالعلاجی روبهرو شدهاند.
اما چرا این اتفاق برای ونزوئلا افتاده است؟ این کشور که بیپول و سرمایه نیست. ونزوئلا روی بزرگترین ذخایر نفتی جهان خیمه زده است. این کشور تا سال ۲۰۱۳ توسط هوگوچاوز اداره میشد و پس از آن نیز مادورو جانشین او شده است. این دو در ۱۷ سال گذشته میلیونها بشکه از ذخایر نفتی این کشور را به میلیاردها دلار تبدیل کردهاند. تقریبا هیچ نهاد و موسسهای وجود ندارد که جلوی ریخت و پاش این دو دولت را درخصوص ثروت بادآوردهای که به دست این دو بوده، گرفته یا بگیرد. درست است که قیمت نفت در دوران مادورو به طرز بیسابقهای با کاهش روبهرو شده، اما داستان این فاجعه چندان ارتباطی با قیمت نفت ندارد: در واقع اقتصاد ونزوئلا پیش از سقوط قیمت نفت در سراشیبی قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۴، در حالی که هر بشکه نفت همچنان حدود ۱۰۰ دلار بود، ونزوئلا با کمبود کالاهای اساسی دست و پنجه نرم میکرد. مقصر واقعی «چاویزمو» است. چاویزمو فلسفه حکومتداری هوگو چاوز، رئیسجمهوری پیشین این ونزوئلا است که هماینک توسط مادورو در حال اجرا است. چاویزمو یک ایدئولوژی سیاسی چپ است که بر پایه ایدهها، برنامهها و سبکی از حکومتداری متعلق به رئیس جمهور سابق ونزوئلا تعریف میشود. چاویزمو ترکیبی از سوسیالیسم، پوپولیسم چپ، جهان وطنگرایی، بولیواریسم، ناسیونالیسم احساسی و همگرایی در آمریکای لاتین است. باید اقرار کرد این فلسفه بهطرز گستردهای با سوء مدیریت مواجه شده است. در این فلسفه، ابتدا چاوز و حالا مادورو به اقتدار خویش بیش از پیش افزوده و از قدرت نهادهای دموکراتیک کاستهاند. خطمشیهای پوچ و بیمعنا مانند کنترلهای ارزی و قیمتی و اختلاسهای وسیع و فساد اداری در میان کارمندان دولتی، دولت ونزوئلا را در آستانه یک فاجعه قرار داده است.
کنترل قیمتها در این کشور برای درخواست محصولات بیشتر بوده است: غذا و داروهای حیاتی، باتری خودرو، خدمات حیاتی دارویی، دئودورانت، پوشک و البته دستمال توالت جزو این محصولات درخواستی بوده است. هدف ظاهری احتمالا کنترل تورم و مقرون به صرفه نگه داشتن محصولات برای فقرا بوده است، اما اگر کسی آشنایی بسیار کمی با اصول اقتصاد داشت میتوانست عواقب سیاستهای چاویزمو را پیشبینی کند. در این سناریو، اگر قیمت محصولات را برای ارزان نگه داشتن تنظیم کنیم، مشخص است که فروشندگان نمیتوانند قفسههای ذخیره کالایی خود را برای مدت طولانی نگه دارند. حالا اما قیمتها بهطور رسمی پایین است اما در واقعیت سر به فلک کشیده است، زیرا محصولات به تندی ناپدید میشوند.
زمانی که دولتی در آستانه سقوط قرار میگیرد، ابعاد آن به دیگر مسائل سرایت میکند. پوپولیستها بهطرز ویرانگری ونزوئلا را به دهان «ابَر تورم» فرستادهاند. صندوق بینالمللی پول میگوید احتمالا قیمتها در سال جاری ۷۲۰ درصد و سال ۲۰۱۷ تا ۲۲۰۰ درصد رشد داشته باشد. مصرفکنندگان با پول نقد به دنبال کالاهای اساسی خواهند بود و مارپیچ ابر تورم نیز همینگونه سیر تصاعدی خواهد داشت. البته میتوان برای ونزوئلاییها به اندازه آسمانها دلیل ردیف کرد که این کشور را در آستانه سقوط اقتصادی قرار داده است و در نهایت موجبات بحران سیاسی را فراهم خواهد آورد. نهادها در این کشور از هم گسستهاند و کشور در آستانه یک فاجعه انسانی قرارگرفته است.