خلیج فارس: “مجید غلامی جلیسه” مدیرعامل موسسه خانه کتاب در یادداشتی ضمن ارائه گزارشی از وضعیت کتابفروشیها در استان کمبرخوردار بوشهر و همچنین طرح در حال اجرای «تابستانه کتاب»، پیشنهادهایی را برای رونق گرفتن کتابفروشیها به ویژه در این واحدهای صنفی، ارائه کرده است.
به گزارش «خلیج فارس»؛ وی که به دلیل اشتغال پدر در نیروی هوایی بوشهر، کودکی اش را در بوشهر زیسته، در سفرش به بوشهر به ارزیابی طرح “تابستانه کتاب” پرداخته که هدف آن تخفیف هایی در کتابفروشی ها به منظور افزایش رغبت و انگیزه خرید کتاب توسط مردم است. (جزییات طرح)
یادداشت خواندنی وی که گزارش بازدید از کتابفروشی های شهر بوشهر و سپس راهکارهایی برای رونق این بخش فرهنگی است، در ادامه می خوانید:
برای سرکشی از کتابفروشیهای طرح تابستانه کتاب، برنامهریزی جدی ساماندهی شده است و تقریباً بیشتر مراکز استانها در طرح تابستانه کتاب توسط همکاران من در موسسه خانه کتاب مورد بازرسی قرار گرفته یا خواهند گرفت تا از نزدیک با مشکلات، مزایا و یا معایب این طرح و البته نگاهی بالاتر، کتابفروشیها آشنا شویم.
نظرسنجی از کتابفروشان و خریداران کتاب نیز در دستور کار قرار گرفته و تا به این لحظه که دقیقاً دو هفته از اجرای طرح میگذرد، از این بابت اتفاقات خوبی رقم خورده و نقطه نظرات کتابفروشیها و مردم کتابخوان در جریان ادامه این طرح برای ما بسیار مغتنم بوده است.
من که پیشتر از کتابفروشیهای تهران و قم بازدید کرده و مستقیم در جریان اجرای طرح و وضعیت کتابفروشیها قرار گرفتهام، تصمیم گرفتم که سری به کتابفروشیهای مناطق کمبرخوردار، شهرستانها، مناطق محروم و… بزنم تا بتوانم ضمن آشنایی بیشتر با وضعیت کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی در این شهرها، از کم و کیف اجرای طرح تابستانه باخبر شوم تا برای دورههای بعدی اجرای این نوع از طرحها برنامهریزی بهتری برای کتابفروشیهای این مناطق داشته باشیم.
در ۳۰ تیرماه ساعت ۱۷ به سمت فرودگاه حرکت کردم تا با پرواز ساعت ۱۹ به سمت بوشهر راهی شوم. بعد از تاخیر فراوان ساعت ۲۲ به شهر پا گذاشتم. شهری که ۲۸ سال قبل در آن زیستهام. نمیدانم شاید همین عُلقه زندگی چهارساله در بهترین دوران کودکی بود که مرا به آنجا کشاند؛ شهری که الفبای خواندن و نوشتن را در آن آموختم و حالا بعد از این همه سال به بوشهر آمدهام تا وضعیت کتابخوانی و کتابفروشیهایش را بررسی کنم که شاید بتوانم کاری برای توسعه کتاب و کتابخوانی در آن انجام دهم.
شهر بوشهر با بیش از ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، دارای ۱۳ نشر فعال میباشد که بین سالهای ۱۳۷۹ تاکنون پروانه نشر گرفته و مشغول به فعالیت میباشند. (مرجع نشر ایران ۱۳۹۴).
البته ناشران دیگری نیز در این شهر، سابق بر این فعال بوده و کتابهایی نیز منتشر کردهاند که از باب نمونه انتشارات «شروه» از آن جمله است. در این شهر ۸ کتابفروشی وجود دارد و ۷ کتابفروشی نیز در شهرستانهای این استان یعنی تنگستان، دشتسان، دشتی، دیلم و گناوه ثبت شده است. (مرجع نشر ایران ۱۳۹۴: ۳۴۱).
از مجموع ۸ کتابفروشی شهر بوشهر چهار کتابفروشی عضو طرح تابستانه کتاب شدهاند. البته در مقایسه با طرح عیدانه کتاب که تنها ۲ کتابفروشی عضو این طرح بودند، شاید بتوان این افزایش دوبرابری را قابل توجه دانست و البته در شهرهایی مانند کنگان و عسلویه نیز هر کدام یک کتابفروشی عضو این طرح شدهاند که امیدوارکننده است.
در اولین برخوردم با کتابفروشی در بافت تجاری این شهر آشنا شدم با نام «کتابفروشی هدایت». بر روی تابلوی نوستالژیک و آهنی آن آیه «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون» از سوره زمر نقش بسته و در پایین آن سال تاسیسش یعنی ۱۳۵۳ قمری درج شده است. کتابفروشی با ابعاد ۳ متر در ۳ متر که توسط زن میانسال و پیرمردی به نام هلال بحر اداره میشود. وقتی پرسیدم که آیا این کتابفروشی قدیمیترین کتابفروشی شهر بوشهر است، جواب دادند: بله در حال حاضر اینجا قدیمیترین کتابفروشی شهر بوشهر است. البته پیش از این نیز کتابفروشی دیگری بود که صاحب آن به رحمت خدا رفت ولی در حال حاضر ما قدیمیترین کتابفروشی این شهر هستیم.
بیش از نیمی از کتابفروشی را روزنامهها و مجلات پر کرده بودند و در نیمه دیگر بیشتر کتابها مذهبی و بیسامان در قفسهها خاک میخوردند. تقریباً مشخص بود که چرخ این کتابفروشی از قِبل فروش روزنامه و مجله میچرخد و کمتر انگیزهای برای فروش کتاب بچشم نمیخورد.
از روی آدرسهای کتابفروشیهای عضو “تابستانه کتاب” به سراغ کتابفروشیهای بعدی رفتم. بسی مایه تاسف است که در هیچ کجای شهر تبلیغی از طرح تابستانه کتاب نیست. از یک ماه قبل از آغاز طرح، کار رسانهای برای اجرای این برنامه ملی همراه با نامه به ادارات کل ارشاد استانها آغاز شد و من شخصاً از همه مدیران کل خواستم که کتابفروشان شهر و استان خود را از این طرح آگاه سازند و شاید کمتر از دو هفته مانده به اجرای طرح بود که باز طی نامهای از مدیران کل خواستم از ظرفیتهای تبلیغی خود برای آگاهی مردم از این برنامه استفاده کنند و حالا از هر خیابان و میدان که میگذرم، هیچ تبلیغی از این طرح نمیبینم.
همت بالایی میخواهد، واقعا نمیشود که فقط در تهران هماهنگی ها برای تامین اعتبار و رونق این طرح برنامهریزی کنیم و بعد در استانها و شهرستانها بیتفاوت از کنار این طرحها عبور کنند.
به کتابفروشی بعدی یعنی «کتابشهر ایران» واقع در خیابان مطهری کنار مجتمع تجاری زیتون رفتم. در بدو ورودم به این کتابفروشی عظمت و ابعاد آن برایم جالب توجه بود. این کتابفروشی در متراژ ۱۲۰ متر بیشتر حجم قفسههای خود را به کتابهای آموزشی، کمک آموزشی و دانشگاهی اختصاص داده و بخش کمی شاید کمتر از ۱۰ درصد حجم آن متعلق به کتابهای عمومی بود. از متصدی کتابفروشی پرسیدم: طرح تابستانه تا حالا چطور بود؟ جواب مشخصی داد: «تبلیغات نبوده و مردم خبر ندارند و ما خودمون هرکسی برای خرید کتاب میاد بهش خبر میدیم». البته تبلیغات خود این کتابفروشی نیز ضعیف بود؛ تنها یک پوستر که پوستر طرح نبود و تغییر شکل داده بودند، آن هم در قطع «آسه» که بر در ورودی زده بودند.
یکی از اتفاقات خوب طرح «تابستانه کتاب» و طرح قبلی (عیدانه کتاب)، تهییج و ابتکار عمل کتابفروشیها برای تبلیغات و بازاریابی بود که در نوع خودش جالب توجه است. هیجانی که کتابفروشیها در این طرح و طرحهای قبلی داشتند، یکی از عواملی است که کمک قابل توجهی در توسعه بازار این کتابفروشیها داشته است و کتابفروشیهای موفق این طرح، کتابفروشیهایی بودند که خلاقانه ایدههای مختلف بازاریابی و تبلیغات را در فضای مجازی و فیزیکی پیاده کردهاند.
کتابفروشی بعدی که سری به آن زدم «کتابفروشی بانک کتاب» بود که آدرس آن را یکی از متصدیان کتابفروشی «کتابشهر ایران» به من داد، این کتابفروشی و کتابفروشی کتابشهر ایران هر دو متعلق به اشخاصی به نامهای «حسین آذربان» و «محمدامین آذربان» است که البته بنده هیچکدام را ندیدیم. نمیدانم ولی حدس میزنم هر دو کتابفروشی متعلق به یک شخص میباشد. به میدان امام خمینی(ره) که میرسی، در ابتدای خیابان روبروی ساختمان بزرگ استانداری، خیابانی است به نام بعثت که در ابتدای این خیابان کتابفروشی بانک کتاب قرار گرفته است. شکل ظاهری کتابفروشی، نوع طبقه بندی منابع و تنوع کتابها و موضوعات آن بسیار قابل توجه میباشد.
در طبق همکف این کتابفروشی بیشتر شاهد اسباب بازی، برخی مجلات و تازههای کتاب و البته کتابهای پرفروش هستیم. نیم طبقه میانی بخشی است که در دل خود کتابهای نفیس را جای داده است؛ کتابهایی مانند قرآن، دیوان حافظ، شاهنامه و… با جلدهای چرم و فاخر که مشتریان خاص خود را دارد و طبقه اول که اصلیترین بخش کتابخانه است، از دو بخش کافی شاپ و کتب عمومی تشکیل شده که حجم قابل توجهی از کتابهای خوب در موضوعات متنوع را از ناشران درجه یک در خود گنجانده است. عجیب است در ساعتی که من آنجا بودم، مشتری چندانی نداشت.
در هر صورت این کتابفروشی هم از جهت فیزیکی و فضای داخلی و چیدمان و هم از جهت محتوا در این شهر بسیار مغتنم و ارزشمند است و قطعاً با مدیریت خوب آقای آذربان و خلاقیتهای ایشان در ادامه راه میتوان امیدوار بود که امکان فوق العادهای برای توسعه کتاب و کتابخوانی در این شهر فراهم است.
از متصدی این کتابفروشی وقتی در خصوص طرح تابستانه کتاب سوال میکنم، ایشان نیز به یک مسئله اشاره میکند و آن ضعف تبلیغات و عدم اطلاع مردم است.
کتابفروشی بانک کتاب، در حال حاضر پر مخاطبترین کتابفروشی بوشهر در طرح تابستانه به شمار میرود هرچند با نگاهی به ظرفیت بالای این کتابفروشی و محتوای غنی آن موفقیت چندانی در این طرح برایش حاصل نشده است، البته در مقایسه با کتابفروشیهای مشابه در اهواز، کرمانشاه و گیلان.
در کنار عدم همت مسؤلین برای اطلاعرسانی این طرح، عدم برنامهریزی و اهتمام متصدیان این کتابفروشی برای اجرای این طرح و جذب مخاطب، نکتهای است که نباید از منظر دور داشت. نداشتن مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) از جمله نکاتی است که نه تنها این کتابفروشی، بلکه حتی بسیاری از بزرگترین کتابفروشیهای پایتخت کتاب نیز بدان اهتمام جدی ندارند.
مقصد بعدی من کتابفروشی «پاتوق کتاب» واقع در خیابان شهید عاشوری، روبروی سه راه دانشگاه پیام نور بود. پاتوق کتاب، عنوانی است برای یکسری فروشگاه زنجیرهای که زیرنظر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها فعالیت میکند و موفق شده تاکنون ۲۹ شعبه از آن در شهرها و استانهای مختلف کشور راهاندازی نماید.
جای خوشحالی است که شعبهای از این کتابفروشی در شهر بوشهر نیز دایر است و خوشبختانه تعداد قابل توجهی از این پاتوقهای کتاب عضو طرح تابستانه میباشند که پاتوق کتاب بوشهر نیز از آن جمله است. پاتوق کتاب بوشهر آنچنان بزرگ نیست. مغازهای در ابعاد حدود ۶۰ متر در یک طبقه و یک نیمطبقه که البته بخش قابل توجهی از این کتابفروشی متعلق به کتابهای ناشران ژانر انقلاب اسلامی و ادبیات پایداری است.
این نوع کتابفروشیها مشتریان خاص خود را دارند. فضای محدود و فقدان کتابهای عمومی چون رمان معاصر، ترجمههای رمان و ادبیات کلاسیک جهان، شعر معاصر و… مخاطبین این نوع از کتابفروشیها را بسیار محدود میکند و این وضعیت در شهر بوشهر به مراتب کار را برای دستاندرکاران این فروشگاه خاصتر، اما به هر روی در درب ورودی این کتابفروشی پوستر طرح تابستانه به قطع بزرگی نصب شده بود که حاکی از توجه متصدیان این کتابفروشی به طرح مذکور بود اما ترجیعبند متصدیان این کتابفروشی مانند دیگر کتابفروشیهای این شرح نیز یک چیز بود: اطلاعرسانی ضعیف بوده است.
به خیابان امام خمینی و کتابفروشی «کتابسرای باران» در کنار حوزه علمیه این شهر می روم. در مسیر به کتابفروشی دیگری برخورد میکنم با نام «کتابسرای بوشهر» که جنب اداره کل پست استان بوشهر قرار گرفته و کتابفروشی نسبتاً بزرگی است، اما با کمال تاسف اولاً عضو طرح تابستانه کتاب نیست، ثانیا بسته است.
کتابسرای باران نیز کتابفروشی کوچکی است که پوستر بزرگی از طرح تابستانه کتاب بر درب ورودی آن خودنمایی میکند. وارد مغازه میشوم فضایی حدود ۲۰ متر که همه این فضا را کتابهای دینی و مذهبی دربرگرفته است، که البته با توجه به موقعیت مکانی و مخاطب شناسی کاملاً طبیعی است.
فردی در کتابفروشی مشغول خرید کتاب است. فکر می کنم قرآن و مفاتیح میخرد که متصدی فروشگاه با تخفیف تابستانه کتاب برای او مبلغ را حساب میکند. از متصدی کتابفروشی میپرسم کتابهای این کتابفروشی را از کجا تامین میکند که جواب روشنی میدهد بیشتر از ناشران قم و البته کم و بیش تهران و جوابش در خصوص این طرح نیز همان جواب سابق است.
آدرس کتابفروشی مذهبی دیگری را به من میدهد که در خیابان لیان است، با نام «بوستان کتاب» که تقریبا نقطه آغاز کتابفروشی گردی من نیز همان حوالی بود.
به سمت خیابان لیان راه میافتم، روبروی شعبه ملی، در انتهای پاساژی کتابفروشی مذهبی نسبتاً بزرگی قرار گرفته که صد در صد کتابهای آن آثار دینی و مذهبی است. یکی دو مشتری در بین قفسههای آن مشغول مطالعه و انتخاب کتاب هستند. از متصدی آن میپرسم چرا عضو طرح تابستانه کتاب نشده است؟ جواب میدهد طرح خوبی است اما متاسفانه به جهت مشغله شخصی و مشکلات خودم بود که فرصت نکردم عضو این طرح بشوم.
در همین خیابان کتابفروشی دیگری در پاساژ توحید با نام «کتابفروشی پارکر» قرار گرفته است. از اسمش هم پیداست که هدف اصلی آن فروش لوازم التحریر است. کتابفروشی در ابعاد نسبتاً بزرگ حدوداً ۶۰ الی ۷۰ متر که وقتی وارد میشوم، بیشتر لوازم التحریر به چشم میخورد اما سمت چپ این کتابفروشی کتابهای عامهپسند فراوانی به چشم میخورد.
چند نکته پایانی
نکته اول: وجود دانشگاههای فراوان و فضای خاص شهر بوشهر یعنی وجود کارکنان و کارمندان نهادهای نظامی و انتظامی و مراکز و ارگانهایی چون گمرک و نیروگاه اتمی و… باعث شده که بخش قابل توجهی از جمعیت این شهر را مردمانی با سطح سواد نسبتاً بالایی تشکیل میدهد که امکان بالقوه فوقالعادهای برای توسعه فضای کتاب و کتابخوانی در این شهر به شمار میرود که مسئولان امر نباید از آن غفلت کنند.
نکته دوم: با کمال تاسف بوشهر کتابفروشیهای قدیمی داشته که در حال حاضر به دلایل مختلف تعطیل شده است. مهرماه سال گذشته بود که عبدالرحیم علیباشی که پیشکسوت کتابفروشان بوشهر بود، درگذشت. مردی که بسیاری از مردم این شهر را با کتاب و فرهنگ آشنا کرد و حق بسیاری بر گردن مردم این شهر داشت و امروز در کنار ما نیست و صد البته باید تاسف خورد، اما نباید مرثیه خواند و گریست. حفظ کتابفروشی هدایت که در حال حاضر قدیمیترین کتابفروشی این شهر است و به نوعی نماد کتاب و کتابخوانی مردمان این شهر، از بایستهها است.
نکته سوم: امروز در بوشهر به صورت خودجوش و به جهت علایق فردی عدهای فرهنگ دوست، با هزینه شخصی فراوان کتابفروشیهای خوبی تاسیس گردیده که ظرفیت فوقالعاده و مغتنمی برای مردم این شهر محسوب میشود. وجود قریب به ۸ کتابفروشی در کمتر از ۵۰۰ متر فضا، هرچند آنچنان که باید زیاد نیست اما کم نیز نمیباشد. بر مردم و مسئولین امر واجب است که با حمایتهای مادی و معنوی خود از این کتابفروشیها موجبات رونق کسب و کار آنها را فراهم نمایند تا خدایی نکرده به کسادی و تعطیلی کشیده نشوند که قطعا خسرانی است غیر قابل جبران.
نکته چهارم: کتابفروشان بوشهر توجه داشته باشند که کتابفروشی نیز مانند هر کسب و کاری نیازمند استراتژی و برنامهریزی است. عدم شناخت بازار و مخاطب، آسیب جدی و غیرقابل جبرانی به هر کسب و کاری خواهد زد و بر ماست که ضمن توجه به اهداف و آرمانهای اولیه برای راهاندازی کتابفروشی، نیازها و دغدغههای مخاطبین خود را نیز در نظر داشته باشیم. مخاطب شناسی در کنار مخاطب مداری و ایجاد برنامههایی برای تحریک مخاطب به خرید و بسیاری از برنامههای دیگر از جمله اصولی است که در این حرفه باید مد نظر قرار گیرد.
مثلاً در این فصل که به جهت گرمی هوا و شرجی بالا مردم اکثراً در طول روز از خانههای خود بیرون نمیآیند، چقدر خوب بود که کتابفروشان با برنامههای خاصی طی ساعات ۸ الی ۱۲ شب اقدام به جذب مخاطبان خود برای طرح تابستانه کتاب میکردند و یا درست است که طرحهای مانند عیدانه و تابستانه کتاب طرحهای ملی بهشمار میروند و تبلیغات آن در سطح ملی در حال انجام است، اما حقیقت امر آن است که تبلیغات محلی و ساز و کارهای تبلیغی مختلف برای جذب مخاطبان این شهر اقدامی است که با توجه به شناخت نوع مخاطب بومی از وظایف هر کدام از کتابفروشیها محسوب میشود که متاسفانه نه ارشاد استان بوشهر به آن همت داشته و نه کتابفروشان بوشهری.
نکته پنجم: شهر بوشهر، شهری توریستی است که در مواقعی هر چند اندک جمعیت قابل توجهی را به سوی خود میکشاند و کتابفروشان نباید این موقعیت ناب را از دست داده و طی این مدت سعی کنند تا با برنامههایی هدفمند از این جامعه مخاطب فصلی، استفاده حداکثری را ببرند.
نکته ششم: متاسفانه با وجود ۱۳ ناشر در این شهر و همچنین انتشار آثار متعدد درباره تاریخ و جغرافیای بوشهر در هیچکدام از کتابفروشیهای این شهر، اثری از قفسهای مختص به کتابهای ناشران و نویسندگان بوشهری و یا کتابهای مرتبط با شهر بوشهر ندیدم که توصیه میکنم حداقل یکی از کتابفروشان بوشهر در این خصوص همت کند چرا که قطعاً هم برای مردم این شهر اطلاع از این موضوعات بسیار جالب و حائز اهمیت است و هم مسافرانی که به این شهر میآیند، قطعاً بسیاری از آثاری را که در این این کتابفروشیهاست، در شهر خود نیز دیدهاند و حال آنکه آثار ناشران، نویسندگان و تاریخ و جغرافیای بوشهر مختص همین شهر است.