به گزارش «تیتر اول»؛ این کارگردان معتقد است که الزاماً تضاد بنیادین میان کار کودک و نوجوان با  «دفاع مقدس» وجود ندارد. صافی معتقد است اگر ژانر جنگ در سال های اخیر کمتر توانسته تا مخاطبی هم شأن اهمیت خود بیابد، پیش از آنکه دلایل اجتماعی یا حتی سیاسی داشته باشد، ریشۀ مشکلات آن عموماً تخصّصی است و از نقائص خود در شیوۀ روایت رنج می برد.

صافی که پیش از این نیز نقش موثری در معرفی قهرمان های بومی داشته و همیشه از عناصر خنثی فاصله گرفته است، در تازه ترین اثر خود ماجرای معلمی را روایت می کند که در روزهای نخستین جنگ لباس رزم بر تن کرده و رهسپار جبهه های نبرد می شود. در این باره سوره سینما گفت و گویی با وی ترتیب داده که در ادامه می خوانید:

به واسطه دو فیلم سینمایی که تا کنون جلوی دوربین برده اید شاید همه شما را به عنوان کارگردان حوزه کودک و نوجوان بشناسند. چطور شد که از لطافت سینمای کودک به سمت جنگ و دفاع مقدس آمدید؟

من تضادّی بین این دو نمی بینم و معتقدم فیلمساز در مسیر تجربه هایش می تواند ژانرهای مختلفی را تجربه کند. البته این را هم اضافه کنم که جنگ نیز به نوعی بخشی از کودکی و نوجوانی من بوده است. خاطرم هست که در ۱۵ سالگی به جبهه رفتم و بخشی از تجربۀ نوجوانی ام در سنگرهای خط مقدّم و زیر آتش و انفجار گذشت. پس از این لحاظ، جنگ هم بخشی از خاطرات و تجربه های کودکی و نوجوانی ام محسوب می شود. این حضور باعث شده تا بسیاری از خاطرات و دل مشغولی هایم تحت تأثیر آدمهای آنجا و فضایش شکل بگیر. بگونه ای که به هیچ وجه نمیتوانم نادیده اش بگیرم! از طرف دیگر، علیرغم اینکه هردو فیلم بلند سینمائیِ خودم را با موضوع کودک و نوجوان تولید کرده ام، ولی در حوزۀ فیلم کوتاه و مستند، چندین تجربۀ کار جنگی و دفاع مقدس ساخته ام که باعث می شود تا تجربۀ این نوع کار را نیز داشته باشم.

شما ژانرها به خصوص ژانر دفاع مقدس را در سینما چگونه توصیف می کنید؟

اصولا وقتی بحث دفاع مقدس می شود باید بدانیم که با یک رویکرد مواجه هستیم، نه ژانر. شما در ژانر یا گونۀ سینمائی با فُرم های مختلفی از قالب های مشخص و معیّن سر و کار دارید. به عنوان مثال در فیلم پلیسی باید پلیس و ماجراهای مرتبط با آن دیده شود. فیلم ملودرام به مسائل عاطفی درون خانواده می پردازد، فیلم تاریخی گذشته را بازسازی می کند. در فیلم جنگی نیز قطعاً نمی توانید حضور تیر و تفنگ و اسلحه را حذف کنید. فیلم ها در تقسیم بندی ژانر، اصولاً به شکل کاملاً قابل دیداری و فُرمال تقسیم می شوند؛ ولی اشاره به مقولۀ «دفاع مقدس» درواقع تبیین یک رویکرد است. رویکردی که میتواند در یک فیلم اجتماعی، سیاسی، پلیسی، کودک و نوجوان و حتی کمدی دیده شود. کمااینکه فیلم کوتاه من با عنوان «تخم مرغ جنگی» که در سال۸۴ تولید کردم، در ژانر کمدی موزیکال ساخته شد در حالیکه رویکردش دفاع مقدّس بود.

دلیل رفتن شما به سمت تولید فیلم جنگی چقدر می تواند به خاطر استفاده از حمایتهای ویژه باشد؟

حمایت ویژه؟ اگر قرار بود حمایت ویژه ای در مورد این ژانر وجود داشته باشد، «پینوکیو، عاموسردار و رئیسعلی» خیلی بیشتر باید حمایت میشد. چرا که هم راجع به تاریخ مبارزات ضد استعماری مردم بوشهر است و هم تجلیل از شخصیتی همچون رئیسعلی دلواری است. کسی که قهرمان ملی و مذهبی تاریخ کشور ماست. متاسفانه یا خوشبختانه حمایت چندانی در این حوزه به چشم نمی آید. اگر هم باشد، پراکنده و غیر مستمر است. اتفاقا اگر یک فیلم کُمدیِ کوچه بازاری کار کنم، چه در تولید و چه در زمینۀ اکران بیشتر و بهتر حمایت می شود. ریسک سرمایه گذاری هم برای تهیه کننده ندارد. هدفم مخالفت با ژانر کمدی نیست. منظور بنده ابتذال است. سکه ای که امروزه با عرض تأسف در سینمای ما بسیار پر رونق است.

از فیلم جدیدتان بیشتر برایمان بگویید.

این فیلم نگاهی به اولین روزهای جنگ دارد. زمانی که هنوز ارتش منسجمی نداشتیم و بسیج و سپاه هم تازه در حال شکل گیری بودند. به واقع روایت این قصه در اَتمُسفری به وقوع می پیوندد که ستاد هماهنگی جنگهای نامنظم به فرماندهی مرد تکرار ناشدنی، «مصطفی چمران» در اوج فعالیت است. در چنین شرایطی همزمان با تمام کشور، تعدادی از بچه های بوشهر به فرماندهی یک معلم جوان به نام «علیرضا ماهینی» رهسپار جبهه های جنوب می شوند. بچه های پاپتی و کم سن و سالی که فقط ماجرای دور هم جمع شدنشان خودش به تنهائی یک داستان که نه صدها قصه دارد..!

این بچه ها در جبهه به یکی از بهترین نیروهای جنگهای نامنظم تبدیل می شوند. طوری که مثلاً ۱۰ الی ۱۵ نفرشان یک خط ۲۵ کیلومتری را حفاظت می کردند. کمی بعد شهید چمران که شیفتۀ «علیرضا» بوده، به او لقب «مالک اشتر» میدهد. «علیرضا»ی قصه ما شخصیت بسیار جالب و در عین حال عجیبی دارد! یکی از دلایلی که رزمنده های باقیمانده از آن دوران، عاشقانه او را دوست دارند و هنوز و همچنان قسم راستشان «ارواح خاک علیرضا» است، همین شخصیت چند وجهی و درعین حال جذّاب اوست.

mahini1علیرضا ماهینی گوشه سمت راست تصویر همراه با شهید چمران

بنابراین شهید علیرضا ماهینی سوژه اصلی فیلم بعدی شما خواهد بود.

وقتی پیشوند شهید به این افراد اطلاق می شود یعنی شما اجازۀ نزدیک شدن به این آدم را ندارید. پای نوعی قداست به میان می آید که انگار فقط باید از دور ایستاد و تماشا کرد. درصورتیکه قرار نیست من راجع به شهید علیرضا ماهینی فیلم بسازم. عُنصر شهادت مربوط به لحظۀ شهید شدن ایشان به بعد است. ما می خواهیم قصۀ «علیرضا ماهینی» را برای جوان امروزی تعریف کنیم. کسی که قبل از شروع جنگ و آمدنش به جبهه، دبیر مکانیک هنرستان حاج جاسم بوشهری است و تمام بچه ها «علیرضا» صدایش می کردند. «ماهینی» محور جمع شدن بچه های بوشهر در ابتدای جنگ است. کسی که نیروهای تحت امرش زندگی خود را دو بخش مجزا تقسیم می کنند: «قبل از علیرضا» و «بعد از علیرضا». یکی از نمودهای این تحوّل این است که بسیاری از شاگردانش بعدها به فرمانده ها و افراد مؤثری در جنگ تبدیل می شوند.

به نظر شما چرا سینمای جنگ در حال حاضر آنطور که شایسته است، مخاطب ندارد؟

خیلی ها این مشکل را به دخالت سیاسیون و حاکمیت مرتبط می دانند ولی به نظر من مشکل سینمایِ جنگ ما قبل از اینکه به سیاسی شدنِ جنگ یا حواشیِ سیاسیِ دفاع مقدس مربوط باشد، یک اشکال کاملاً تخصّصی در بخش روایت و بطور مشخص مربوط به عنصر فیلمنامه است.

مسائل سیاسی و باندبازی جناح ها در این بین هیچ نقشی ندارند؟

اینکه عده ای جنگ و دفاع مقدّس را مصادرۀ سیاسی کنند، البته هست و بی تأثیر هم نیست ولی مشکل عمدۀ این نوع فیلم ها قبل از اینکه از جانب سیاسیون باشد از سَمت مدیران و برنامه ریزان تولیدات سینمائی و حتی خود ما فیلم سازهاست. شاهد این گفتۀ بنده، تولیدات جنگی و حماسی در سینمای هالیود است. آنها هم ملاحظات سیاسی و حتی ایدئولوژیک دارند ولی فیلمهای جنگیِ شان از پرمخاطب ترین آثار در سینمای جهان به شمار می رود.

البته این توضیح را حتما باید اضافه کنم که این اِشکال در سینمای جنگِ ما در غالبِ موارد، حتی در بخشهائی که از جانب سیاست گزاران اعمال می شود، اتفاقاً و با عرض تأسف با نیّت خیر هم به وجود آمده است ولی این نیّت خیر زمانی که توأم با اِشراف فنّی و تخصصی نباشد،  ما را به نقطه ای می رساند که امروز بیشترین گلایه مندان از ضعف سینمای دفاع مقدّس، خودِ قشر رزمندگان باشند.

این مساله و عدم نگاه تخصصی، اِشکال مدیریتی یا سیاسی نیست؟

نکتۀ جالب اینکه اغلب دوستانِ ما در حوزۀ مدیریت فرهنگی قربتاً الی الله می آیند که در حوزۀ دفاع مقدس فیلم بسازند اما از آنجا که با اصول ظریف مخاطب شناسی در سینما آشنائی لازم را ندارند،  فیلمسازی را با روضه خوانی یا میدان تعزیه اشتباه می گیرند. شما زمانی که پای منبر می نشینید که روضه گوش کنید، قربتاً الی الله می روید. به نیت تقرّب و صواب اُخروی پای روضۀ امام حسین(ع) می نشینید! همینطور میدان تعزیه. مخاطبین نمایش آئینیِ تعزیه، بر اساس باورهای مذهبی خود که خارج از میدان تعزیه شکل گرفته، به تماشای تعزیه می نشینند.

این باورِ مخاطب به این معناست که در روضه و تعزیه، منِ روضه خوان یا منِ شبیه خوان از قبل برنده هستم. یعنی قبل از اینکه روایت را شروع کنم، مخاطب با من همسو و همراه است! حتی فراتر از این؛ من اگر روضه خوان خوبی نباشم و نتوانم اشک مخاطب را که پای منبرم نشسته است دربیاورم، یا اگر در تعزیه معین البُکاء یا شبیه خوانِ ناشی و ناواردی هم باشم، اما در عوض با مخاطبی مواجهم که برای رضای خدا اشک می ریزد و جلوتر از خودِ من، روایت را میداند و آنرا پذیرفته و با آن همراه شده است. این مسئله یعنی مشارکتِ روایتگر و مخاطب در آئین های مذهبی، جزء لاینفکّی از این آئین هاست.

اما در سینما چنین نیست.

قطعاً در سینما اینچنین نیست! مخاطب شما اگر روی صندلی می نشیند، برای سرگرم شدن است. هدف اول مخاطب در سینما سرگرمی و جذّابیت است! حتی همان مخاطبِ مؤمن و معتقد که پای منبر امام حسین(ع) با روضه خوان همراه و همدل است، زمانی که به سینما می آید، رویکردش متفاوت است؛ چرا که مخاطب سینما انتظار دارد که فیلم، او را به جهان خود دعوت کند! پس این جهانی که توسط کارگردان خلق شده است، آنقدر باید جذّاب باشد، که مخاطب بدون شکّ و تردید پا به درون آن نهاده و با آن همراه شود! بنابراین در سینما هیچ ژانری پیش از جذب مخاطب مقدس نیست و اتفاقا اگر مخاطب با فیلمی که ادعای رویکرد ارزشی دارد، همراه نشود، نه تنها فیلم بلکه آن رویکرد در ذهن بیننده مخدوش شده و حتی به ضدّ خودش بدل می شود.

mahini2علیرضا ماهینی در آغوش شهید چمران

به همین خاطر فیلمهای دفاع مقدس ما در حوزۀ بین الملل هم اقبالی نداشته اند؟

بحث من فراگیرتر از آن است که بخواهم فضای داخل و خارج را از هم جدا کنم. من در این گفتار مطلقاً به فضای جشنواره ها کاری ندارم. نه در داخل و نه خارج از کشور. چرا که جشنواره ها هم هرکدام سیاستها و نگاه خاصّ خودشان را دارند. بحث من مخاطب واقعیِ سینماست. یعنی همان مخاطب عام!

شما وقتی سراغ موضوع جنگ هشت ساله می روید، نباید از بیننده انتظار داشته باشید که از داشته های اعتقادی و مذهبی یا حتی سیاسی خودش برای فیلمتان خرج کند. در سینما باید از قواعد درام تبعیّت کرد. این قواعدِ تاریخی یا کهن الگوها، دقیقاً مبتنی بر نیازهای فطری و روانی بشر پایه ریزی شده اند. به همین دلیل فیلمهای جنگی هالیوود کارهای موفّقی هستند که حتی مخاطبان شان در کشورهای دشمن از دیدنشان لذت می برند! خیلی وحشتناک است! به این جمله دقّت کنید: «مخاطبِ دشمن با شما همراه میشود و از این همراهی لذّت میبرد!» این همان سحر و جادوی سینماست.

چالش پیشِ روی شما در  پروژه ای که در دست تولید دارین چی هست؟

البته هنوز تا تولید فاصله داریم. فعلا در مرحلۀ تحقیق و نگارش هستیم ولی نکته ای که در مورد شخصیت «علیرضا ماهینی» برای تبدیل شدن به فیلم یک چالش اساسی به وجود می آورد، اینجاست که او به شدّت غیر نمایشی است! یعنی از لحاظ  تیپ و کاراکتر اگر در یک جمع ایستاده باشد، به هیچ وجه از افراد دیگر قابل تشخیص و تمایز نیست! «علیرضا» نه تنها هیچوقت اهل تظاهر نبوده است، بلکه اتفاقاً و برعکس، همیشه کارهایش را به گونه ای انجام می داده که دیده نشود! شما حتی یک عکس یادگاری از او پیدا نمی کنید که به دوربین زُل زده باشد! این غیر نمایشی بودن از نظر من بزرگترین چالش فیلمنامۀ پیشِ روی ماست.

چه تمهیدی برایش در نظر دارید؟

اصولاً کار سینما بروز و ظهور است. یعنی شما تا زمانی که کنش و واکنشی قابل رؤیت و دیده شدن بصورت کاملاً عینی نداشته باشید، عملاً دستتان خالی است و با هیچ موقعیت سینمائی مواجه نیستید. به همین دلیل و از آنجایی که «علیرضا» به شدت در تقابل با حوادث پیرامون خود انسان آرام و درونگرایی بوده است، طبیعتاً باید با ظرافت بیشتری در حوادث زندگی اش موشکافی کنیم تا این فضای تقابل یا کنش و واکنش ها پیدا شود. البته رویکرد دیگری هم هست که به قول شاعر: «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.» شاید روایت قصۀ ما به سمتی برود که حضور فیزیکی «علیرضا» در این فیلم کمتر به چشم بیاید و ما بیشتر آدمهای پیرامون او را ببینیم و از این طریق با او آشنا شویم.

برای تولید این فیلم، تهیه کننده و سرمایه گذاری هم اعلام آمادگی کرده است؟

مطمئنا برای جمع آوری سرمایه باید کفش آهنیِ جدیدی سفارش دهم ولی با توجه به دِیــن بزرگی که «علیرضا» به گردن استان بوشهر و حتی به نوعی به گردن تاریخِ جنگ هشت سالۀ ما دارد، مراکز مختلفی در استانِ زادگاه این شهید اعلام آمادگی کرده اند و امیدواریم این پروژه با توجه به اهمیتِ مضمونی از یکسو و سنگین بودن نسبیِ هزینه های تولید، به صورت مشارکتی امکان تولید پیدا کند.

در آخر تصمیم دارید که مثل دو کارِ سینمائی قبل، از بازیگران کمتر شناخته شده استفاده کنید یا سراغ چهره های مطرح خواهید رفت؟

این پروژه هم به لحاظ پروداکشــن و تولید و هم از نظر کَستینگ و انتخاب بازیگران نسبت به کارهای قبلی بسیار متفاوت است و حتماً از حضور بازیگران شاخص و درجه یک استفاده خواهیم کرد.