مازیار بوشهری | کارشناس انرژی
سفر روز پنج شنبه وزیر نفت به بوشهر فرصت خوبیست که مسئولان استان از رهگذر آن، نانی از خوانی که بر آن نشسته ایم بچینند و اندکی کام مردم تشنه استان را سیراب نمایند و چه بهتر که مسئولان این بار مطالبه گر وزیری شوند که متولی چرخش چرخهای پایتخت انرژی ایران است.
در استانمان بوشهر در باب نفت و گاز یا آنچنان زیاد گفته شده و مبالغه گردیده که دهانمان پر شود (نظیر واژه پرطمطراق «پایتخت انرژی»)، یا اصلا گفتاری نبوده و ما هم شتری ندیده ایم که نمونه هایش بسیارند.
خوب است بدانیم که نگاه صرف به وظایف وزارت نفت در باب ایجاد جاده، مدرسه سازی و به طور کلی خدمات عام المنفعه در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته باعث غافل ماندن از مسئولیت های اجتماعی دیگر و بعضاً وظایف ذاتی آن وزارت می شود، طوری که انباشت مشکلات حتی کوچک در میان مدت، چنان کلاف سر درگمی خواهد شد که به طور سیستماتیک همدیگر را پشتیبانی نموده مشابه یک دومینو علیه منطقه پیرامونی تاسیسات نفت و گاز عمل می کننند.
در این نوشتار چند مشکل پیش آمده برای استان را تشریح کرده و سپس در فلوچارتی که در انتها می بینید، ارتباط و پشتیبانی شان را از همدیگر به نمایش می گذاریم. امید است پیرو فرمایشات وزیر نفت در همایش مسئولیت های اجتماعی صنعت نفت که اردیبهشت سالجاری در تهران برگزار شد، راهکار ساختاری کمک به مردم مناطق پیرامونی تاسیسات نفتی بررسی و عملیاتی شود.
عدم تعیین تکلیف شرکت پایانه ها نفتی ایران: با اینکه حدود ده سال از استقرار این شرکت در جزیره خارگ می گذرد ولی تاکنون اقدامی جهت انتقال و استقرار آن به بوشهر صورت نگرفته و هر ساله اقداماتی توسط مدیران غیر بومی آن با هدف انتقال دفتر مرکزی به نقاط دیگر نظیر شیراز یا تهران صورت می گیرد. هر چند این اقدام بر خلاف بند الف ماده ۶۵ قانون برنامه پنجم توسعه است (بازگشت و انتقال شرکتها و کارمندان آن به کلانشهر ها به ویژه تهران ممنوع است) ولی کلاف سر در گم ما هم باعث و بانی این سر در گمیست هم خود متاثر از شرایط این سر درگمیست.
نبود درمانگاه تخصصی نفت در مرکز استان: در بررسی های ما حداقل هشت شهر غیر نفت و گاز خیز در کشور صاحب بهترین و کامل ترین درمانگاهای تخصصی نفت هستند در حالی که مرکز استانی که به پایتخت انرژی ایران شهره هست از این حق قانونی محروم شده است. نبود یک شرکت نفتی در بوشهر که متولی مستقیم مسئولیتهای شرکت ملی نفت ایران باشد از مهمترین دلایل بر روی زمین ماندن مصوبه و دستورالعمل وزارت نفت در سال ۱۳۹۰ جهت احداث این درمانگاه است. آخرین جلسه بررسی این موضوع در مهر ماه ۱۳۹۳ با حضور نمایندگان شرکتهای نفت و گاز استان به همان دلیلِ ذکر شده (عدم وجود مسئول مستقیم و قاطع از سوی نفت) راه به جایی نبرده است.
نیم بند اجرا شدن مصوبه جذب ۵۰ درصد نیروی بومی: مصوبه شماره ۷۸۵۸۵/۳۴۵۱۲ مورخ ۲۹/۱۲/۸۴ هیات دولت هیچ گاه به طور کامل اجرا نشده است. هر چند این مصوبه سه بار در سالهای ۸۷ و ۸۸ با ابلاغ دستور العمل و طی سالهای اخیر چندین بار طی اعلام رسمی مسئولین و مدیران ارشد وزارت نفت در عسلویه، خارگ و بوشهر مرود تاکید قرار گرفته، اما هنوز جای این پرسش هست که: مگر جمعیت تحصیل کرده و حتی تحصیل نکرده و آماده به کار استان بوشهر چند نفر است که پس از افتتاح این همه فاز و شرکت در عسلویه و استقرار ۱۰ ساله ستاد شرکت پایانه ها در خارگ هنوز جوانان ما بیکارند؟
عدم توانمندسازی کارکنان بومی نفت و گاز استان: این موضوع هم عامل و هم معلول گرفتاریهاست، اگر کارمندان ما توانمند شده و به مدیرانی شایسته تبدیل گردیده بودند، آیا هیئت مدیره شرکت پایانه ها غیر بومی می ماند که هر سال ساز رفتن کوک کنند؟
اگر مدیران ما همچون مدیران خوزستان و… لابی قوی داشتند آیا مرکز استان بی درمانگاه و مرکز درمانی نفت می ماند که قادر به ارائه خدمت به شهروندان هم هست؟
و در نگاه دیگر اگر بوشهر میزبان چندین شرکت قدر نفت و گاز می شد (در راستای استقرار شرکت ها در مناطق عملیاتی شان) و درمانگاه تخصصی و دیگر امکانات نفتی مثل باشگاه ورزشی شهرهای خوزستان، شیراز و اصفهان بود آیا مدیران توانمند ما مجبور به کوچ اجباری از این شهر می شدند.
تعطیلی و فراموش شدن بزرگترین میدان نفت سنگین کشور: میدان نفتی مُند و پالایشگاه آن در دشتی که می توانست باعث رونق و اشتغال در دو شهرستان محروم دشتی و تنگستان شود، مدتهاست اقدامی در آن صورت نگرفته است.
طرحی که از سالهای ۸۴ و ۸۵ بر روی زمین مانده، در حالی که به جای تعطیلی آن به دلیل عدم توجیه اقتصادی می توان قسمتی از تاسیسات پارس شمالی یا میدان گازی فردوسی به سمت شهرستان محروم دشتی منتقل شود تا اندکی از مصیبتهای این شهرستان کاسته شود.
مشکلات زیست محیطی و مسئولیتهای اجتماعی وزارت نفت در مقاله بعدی به طور تفصیلی به آن خواهیم پرداخت. در پایان لازم است متذکر شوم که این مسایل به همه مسئولین و همه مردم ربط دارد که مشکلات ساختاری و زیرساختی از جمله موارد فوق باعث و بانی محرومیت یک استان می شود. استانی که بی گمان جوانان و مردمانش شایسته زندگی بهتری هستند.
باید دید حضور وزیر نفت در سال پایانی دولت چه عوایدی برای بوشهر خواهد داشت؟
سطح مطالبه گری مسئولان استان و اراده شیخ الوزرای کابینه محکی برای نتایج این سفر و دستاوردهایش در بوشهر است.