ساعت ثانیه های پایانی را نیز شمارش کرد و سال به نقطه آخر رسید و بهاری دیگر شروع شد ، آسمان بغض هر ساله اش را ترکاند و زمین در قدم های غیابیش سبز شد ، ما به آبی تو ایمان آورده ایم ، ما به نگاه مهربان تو امید بسته ایم ، در اندیشه های دیروز و امروز و فردایمان فقط نقش توست که به نگاره میخورد ، امید مان هنوز نا امید نشده و پرستو ها هر سال یاد تو را برایمان به ارمغان می آورند ، سفره های هفت سین مان که بار نشستند و نقش سبزه و سیر و سمنو … در نقطه نقطه سفره مان نقش بست باز انتظارمان دو چندان شد ، ما به امید نشسته ایم ، ما ، به امید زنده ایم ، ما در ساعات و دقایق و ثانیه ها ، در هفت سین و در هفته و ماه و سال به عشق تو قلم بر کاغذ نگاشته ایم ، کی خواهی آمد ، کی خواهی آمد ، ما چشمانمان منتظر تحویل ظهور توست ، ما نگاه مان خیس تنگ شیشه ای چشم توست که بینایمان کنی ، ای امید عالم ، ای امید دلها ، ای اندیشه جان ها ، ای آرزوی گل ها ، ما به امید نشسته ایم ، کاش بیایی و هفت سین مان رنگ و بوی صبحی دیگر ، آغازی دیگر بگیرد …….
مولایم ، مهدی ام
ای عزیز زهراء
پس کی می آیی
سال و روزگار بر همگان خوش باد ، و سبز باد سبزه دل های آسمانی تان
ناصر احمدی
تیتر اول
نوروز ۱۳۹۵