چهارده اسفند سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق نخستوزیر ایران در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ و رهبر نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. درکتاب زندگینامه اش و همچنین خاطراتش (خاطرات و تالمات) نگاه می کردم، اشاره جالبی به بوشهر کرده که خواندنش خالی از لطف نیست.
وی در زمان بازگشت به ایران از سفر سوییس و پاریس، وزیر عدلیه کابینه مشیرالدوله، نخست وزیر احمدشاه بوده است. مصدق در راه ایران و در کشتی و روی اقیانوس هند در پی یافتن راهی برای رسیدن به تهران است. در کشتی به صورت اتفاقی مواجه می شود با “سرپرسی کاکس” وزیر مختار انگلیس. کاکس فردی است که به نمایندگی از بریتانیا قرارداد پرحاشیه وثوق الدوله را معروف به قرارداد ۱۹۱۹ امضا کرده بود؛ قرارداد ننگینی که با پرداخت رشوه به طرف ایرانی امضا شد و غوغایی به پا کرد و بر مبنای آن تمامی امورات کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت.
در اینجا مکالمه ای میان این دو شخص شکل گرفته است که وطن پرستی و استحکام مصدق در برابر طرف انگلیسی در آن مشهود است. او می نویسد:
یکی از شبها در کشتی بعد از شام، سرپرسی کاکس وزیر مختار انگلیس از من پرسید: شما وزیر عدلیه ایران هستید؟
گفتم:بلی
گفت:من هم سرپرسی کاکس و اکنون کمیسر عالی عراق که به محل ماموریت خود باز می گردم.
در ادامه مصدق می نویسد کاکس چون به ماموریت خود در عراق اشاره کرد من از او سوال کردم:ایا ممکن است از بصره با راه آهن به بغداد بروم و از بغداد به تهران حرکت کنم؟
کاکس میگوید تحقیق می کند و فردا شب به مصدق می گوید: راه آهن بصره بغداد را اعراب خراب کرده اند و قابل عبور نیست.
مصدق می گوید:بنابراین در بندر خودمان پیاده می شوم
گفت: بندر خودتان کجاست؟
گفتم: بندر بوشهر
اینجا کاکس با توجه به حضور پررنگ انگلیس و کنسولخانه در بوشهر و همچنین پیروزی بریتانیا در قرارداد وثوق الدوله، به طعنه به مصدق می گوید: مگر بوشهر بندر ایران است؟
مصدق محکم جواب میدهد :ما ایرانیان که آنجا را بندر ایران می دانیم.
سرپرسی کاکس در جواب مصدق می خندد و خاموش می شود و بعد از کمی، ملاقات را ترک می کند… (فولاد قلب،ص۶۸،خاطرات و تالمات ص۱۲۰)
سالها بعد از کودتا، مصدق در روز محاکمه اش در دادگاه نظامی گفت: گناه من این است که تسلیم خارجی ها نشدم.
(نقاشی اثر بزرگمهر حسین پور تکنیک اکرولیک روی بوم)