بنام حق تعالی
اندرخاطرات خالومرضی!!
اندرحکایت متر!
عرض کنم خدمت هم ولایتی های گُت و کوچیکِ عزیز خوم ، چند سال قبل که زمین و معامله اون بازاری سی خوش داشت و مثل الان قمر در عقرب نبی ، چاکرتون که از همه جا بیخبر ، خیال نمی کِردُم تَبِ تند خرید و فروش زمین دامنگیر روستای خودمون هم شده باشه ، با یه فقره “سُکُلی ۱ “جانانه ازطرف عیال مربوطه برق از چیشام پرید : که چه نشستی که اگه سی زمین عجله نکنی ” کلات گردن باریک ۲” هم میفروشنو یه متر زمین هم سی آینده بُچامو گیرت نمیا !!! مو هم مثل ” تیرشاه ۳” تنگیدُم و رفتُم دکون زمینفروشی {به اصطلاح امروزیا بنگاه املاک} و با لبخند موزیانه بنگاهدار محترم طرف واویوم ، که با تاسف گفت که دیر اندی و زمینی چی نُوامُنده !!! خالو !!! ، بعد مونِ بدبختو هم ری دست پاچه ای سر چند تا زمین استثنایی برد که حالا سیتو عرض می کنم چطور زمینایی بیدن.
زمین اولی تو “مُهور ۴ ” اطراف ولات بی که انشاالله تا عصر یخبندان بعدی قرار بی آب و برق سیش بکیشِن و آثار آبادانی و آدم دورش نبی !!! زمین دوم ،”هیرون ۵ ” قبرستون ولات بی که تنها خوبیش ای بی که بعد از وفات این حقیر بدون طی مسافت شیرجه سرازیر و امیوم توش !!! و بالاخره زمین آخری شاهکاری بی تو هفت کیلومتری اعماق جنگل ولات که همون “گِرگِره ۶” معروف خومو باشه و پس از خرید باید سی زندگی تو اون رابینسون کروزوٰئه وامبیوم !!! اما عزیز بنگاهدار همچین با پیاز داغ زیاد در مورد گذر اتوبان بنه گز _عالی چنگی و آینده این زمین جنگلی گپ می زد که انگار مو میخواستوم “چاهاوِ ۷” اختصاصی جناب اوباما تو واشنگتن سیتی خریداری کنُم . بعد از ایی که از همه این شاهکارا ناامید واویوم رفیق حرفه ای مو زمینی دهن پرکن و به قول خوش تو دل ولات سیمو معرفی کِرد که تا حالا سی هیچ مشتری پیشنهاد نکرده بی و مخصوص آدمای مشکل پسند بی . اما زمین که چه سیتو بگم ؟؟ ” تلگدونی ۸” خوش منظر که وسطش چند تا گاو نازنین در حال تناول “پِچَه ۹ ” بیدن و طرف دیگش هم “مُشک هایی ۱۰ ” به اندازه “گولی ۱۱ ” در حال اجرای فنون رزمی و آکروباتیک بیدن که انگار افتتاحیه ی المپیک حیوانات شروع واویه بی !!! .
مونه بدبخت هم که حالم از اون همه عطر شامه نواز بهم خرده بی و دیگه ادامه توصیفات بنگاهدار رو نمی شنیُدم از اون محل که حالا با دود زباله ها مثل پشت صحنه فیلم ترمیناتور (۳) شده بی فرار کردُم . اما کاکای جونیم خو دستبردار نبی و کلاه خوش سی سر مو گشاد دیده بی !!! با کمی “فعل منگ ۱۲ ” بازی تیر آخرش هم سی مو زد و زمین بقول خوش بی نقصش رو دوباره نشونم داد که آخر مو به زور پسند کردم البته با قیمت زمین های پارس جنوبی !!! و با هزار منّت و چک و چونه !! . مونه یلاقبا هم از سر بی پولی ماشین ” بَزِّه ۱۳” خوم {همون پراید} رو سریع نهادم سی فروش و خوم و زن و بچم رو داغدار از دست دادنش کردُم . چند روز بعد هم با همه دارو ندارم رفتیم سی متراژ زمین که به تعریف های بنگاهدار که نیش مبارکش هر لحظه وازتر وامی و واقع شدنش تو ایالت “بهمنی ۱۴” {همو فلورانس سیتی} امتیازش رو بالاتر میبرد .
القصه . . . عامو با دادن سر متر دست مو و ته اون دست خوش همچین از “یِلو وَل ۱۵ ” زمین قیچی فرمود که گمونم ایشون قبلا مسئول سانسور افسانه جومونگ بیده و ما نمی فهمیدیم . بالاخره بعد اجرای دست به مترش ، چک زمین تو هوا از مو چکوند و تو یه لحظه دیر از جون مثه جن محو واوی !!! مونه بدبخت هم با کلاه گوتی که سرُم رفته بی و زمینی که تا او روز “تورَه ۱۶” توش جفتک نمیزد تنهای تنها ری سنگی نشستم و سی خوم شروِه بلندی سر دادم !!!
۱٫ سُکُلی : تلنگر
۲٫ کلات گردن باریک : کوه معروف و بلندی در جنوب غربی روستا
۳٫ تیرشاه : منظور با سرعت
۴٫ مُهور : ماهور
۵٫ هیرون : جنوب
۶٫ گِرگِره :قسمتی از نواحی جنگلی و غیر مسکونی روستا که از قدیم به این نام شناخته می شده است
۷٫ چاهاو : مزرعه
۸٫ تلگدون : آشغال دانی
۹٫ پِچَه : آشغال
۱۰٫ مُشک : موش
۱۱٫ گولی : گربه
۱۲٫ فعل منگ : مکر و حیله
۱۳٫ بَزِه : بدبخت ، ساده ، مظلوم
۱۴٫ بهمنی : نام محله ای در روستا
۱۵٫ یِلو وَل : اینطرف و آن طرف
۱۶٫ تورَه : روباه
سلام وخداقوت به دوستان
زیبا بود